جدول جو
جدول جو

معنی جنده خانه - جستجوی لغت در جدول جو

جنده خانه
فاحشه خانه، قحبه خانه، نجیب خانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جامه خانه
تصویر جامه خانه
جایی که در آن جامه های دوخته و نادوخته را نگه داری می کردند، رخت خانه، انبار البسه، برای مثال پشمینه پوش خرقۀ سالوس تا نسوخت / از جامه خانۀ کرمت خلعتی نیافت (کمال خجندی - لغتنامه - جامه خانه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بندی خانه
تصویر بندی خانه
جای اسیران و بندیان
فرهنگ فارسی عمید
(دَ /دِ نَ / نِ)
می خانه. میکده:
عقل اگر در میانه کشته شود
دیت از باده خانه بستانیم.
خاقانی (از آنندراج).
ما هم بباده همدم خاقانییم و بس
کو راه باده خانه که جویای باده ایم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(زَ دِ نَ)
دهی از دهستان دیکله است که در بخش هوراند شهرستان اهر واقع است و 390 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ دِ)
دهی از دهستان پشت آربابا است که در بخش بانۀ شهرستان سقز واقع است و 125 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ / دِ یَ / یِ)
بیضۀ تباه شده. (آنندراج). تخم مرغ کهنۀ گندیده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(هَِ دِ کُ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان فومن. دارای 2373 تن سکنه، آب آن از رود خانه پسیخان و محصول عمده اش برنج، کنف وتوتون سیگار است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
خانه ای باشد که رخوت پوشیدنی و غیر پوشیدنی دوخته و نادوخته در آن نهند رخت خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیبه خانه
تصویر جیبه خانه
زره خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنده خایه
تصویر کنده خایه
آنکه خایه او را بر آورده باشند خصی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده خایه
تصویر گنده خایه
تخم مرغ فاسد بیضه تباه شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بند خانه
تصویر بند خانه
زندان محبس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبه خانه
تصویر جبه خانه
زره خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جندرخانه
تصویر جندرخانه
اطاقی که در آن اسباب پوشیدنی و غیر پوشیدنی گذارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بندی خانه
تصویر بندی خانه
((~. نِ))
زندان، بندخانه
فرهنگ فارسی معین